روزانه ها

من ، بدون سانسور

روزانه ها

من ، بدون سانسور

برنامه

موندم که آدرس وبلاگ رو بدم بهش یا نه؟ اصولا تصویر مثبتی نسبت به وبلاگ یا دنیای مجازی نداره،از این هم که بگذریم نمیخوام آدرس وبلاگ رو بهش بدم چون میخوام اینجا برای خودم باشه.یه جای خصوصی.نمیدونم درسته یا نه این که میگیم یعد ازدواج همه چی ما میشه!فرض کن تو قسمتی از عمرت رو برای خودت بودی و الان یهو بخوای همه چیز رو با کس دیگری به اشتراک بذاری!نه !من قسمتی از وقتم رو و اندیشه ام رو و افکارم رو برای خودم میخوام.وقتی برای دراز کشدن و به هیچ چیز فکر نکردن،وقتی برای تنهایی قدم زدن و شاید وقتی برای تنهایی به موسیقی گوش دادن.تنها وقتی! 

این روزا روزمره های زندگی این تنهایی ها و فکر کردن ها رو گرفته و تویی که هی میچرخی بدون این که برسی. 

درسا خیلی سنگین شدن و این من هستم که هیچی نخوندم.محاسبات عددی سخته!باید هم پاسش کنم.مسافرت رو دوست دارم ولی از این طرف هم این جناب مسووووول به مرخصی رفتن حساس شده! یعنی به ادامه تحصیل حساس شده! برنامه مسافرتی که ریخنم ده دوازده روزه است،یعنی 6 روز باید مرخصی بگیرم.بهتره باهاش صحبت کنم.به نظرم هیچ چیز بهتر از گفتگوی رو در رو نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد